دوشنبه، تیر ۱۴، ۱۴۰۰

477: مشکل تنوع

 اینها را دارم با گوشی تایپ میکنم.طبق معمول اولش یک مشکلی در تنظیمات آزارم میدهد (این بار ویبره‌ی تاچ کیبورد) و مجبورم یک ساعت بروم در تنظیمات بگردم که ایراد روی اعصاب را درست کنم و بعد اصلا از صرافت نوشتن میفتم.

چه میخواستم بگویم؟ آهان درباره نخ‌های پته.الان داشتم نگاهشان می‌کردم هی سعی داشتم غیر از قانون دایره‌ی رنگ و رنگ‌های مکمل،نظم دیگری تویشان پیدا کنم.یک چیز سرراست‌تر که در انتخاب رنگ راهنمایم باشد.چون که مثلا قرار است طبق قانون، آبی و نارنجی مکمل باشند،ولی شاید به خاطر تنوع و تفاوت رنگ این آبی با چیزی که در دایره‌ی رنگ هست، بنفش بیشتر به نارنجی می‌آید تا آبی.یا مثلا کنتراست بالا خیلی مهم است.اینکه مثلا اگر نارنجی روشن است،بنفشی که استفاده می‌کنیم،حتما تیره باشد.اینها را فقط با نگاه کردن و مقایسه‌ی تجربی رنگ‌ها متوجه شده‌ام.یا اینکه توی پته،مثل نقاشی نیست.آبی را با صورتی ست می‌کنند.در سطوح کوچک که رنگ‌ها در هم تنیده می‌شود،ترکیب آبی و صورتی، از دور بنفش تولید می‌کند. یعنی ما از ترکیب رنگ‌ها برای ساختن رنگ‌های دیگر استفاده می‌کنیم، نه از رنگ‌های مکمل.

مثلا یک جور زرد که پته‌دوزها بهش می‌گویند حنایی دارم که تویش کمی رنگ سبز هست.بعد این با یک جور رنگ لاکی که از نظر من بیشتر بنفش تیره شکلاتی است،عجیب به هم می‌آیند.اما اصلا به سه جور بنفش واقعی دیگر که دارم نمی‌آید. می‌خواهم بگویم اینطور نیست که راحت یک دایره رنگ بگذاری روبرویت و بگویی بسم‌الله الرحمن الرحیم، زرد و بنفش بدوزم. ولله این سه جور بنفش، نه به سبزهایم می‌آیند و نه به زردهایم. بیشتر با گلبهی جور هستند. یا مثلا یکی بگوید رنگ خاکی چه ربطی به صورتی دارد؟

اینها بیشتر حاصل تجربه و سلیقه و نگاه دقیق هنری هستند، وگرنه یک عده‌ی بیشماری فقط دارند با تقلید و کپی از رنگبندی دیگران پیش می‌روند و ذهن‌شان را مشغول نمی‌کنند و وقت‌شان هم تلف نمی‌شود.

سخت‌ترین کار هنرمند،فکر کردن و تصمیم‌گیری درست است. پیاده کردن یک ایده، بیشتر حاصل مهارت و تخصص و تمرین است.

استاد فلسفه معتقد بود که پته یک صنعت است، نه هنر، اما اینجاست که بدون دانستن خم و چم کار، نظر می‌دهد.

اینهمه ور زدم که بگویم کجای فرایند تولید صنایع دستی، "هنر" است و کجایش صنعت.

هنرمند پته‌دوز کرمانی، اکثرا کم‌سواد است و دایره‌ی رنگ و کتاب رنگ ایتن را نمی‌شناسد. از بچگی بهش گفته‌اند این رنگ کنار این یکی باید دوخته شود.حتی نمی‌داند چرا. دقیقا از روی نسخه‌ی گذشتگان اجرا می‌کند. حالا که یک عالمه رنگ فانتزی تولید شده و وارد بازار شده است، دیگر گه‌گیجه گرفته و می‌گوید غیر از هشت رنگ اصلی، بقیه کلا قبول نیستند و غلطند!

مثل اینکه ما بگوییم اگر موجودی در تعریف زن یا مرد نگنجید، اصلا از لحاظ وجودی باگ خلقت است و نباید وجود داشته باشد.

خوب حالا که هست و کم هم نیست.بگو چه خاکی بر سرمان کنیم با اینهمه تنوع؟