شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۲

318: آليس در دنياي زير مبل‌ها

سرم را مي‌گذارم زمين. به حالت سجده. نه كه خوشم بيايد. سال‌هاست اين حالت را تجربه نكرده‌ام.مثل يوگا مي‌ماند. انگار است كه تمام خون بدنم راه مي‌گيرد به سمت مغزم. زانوهايم به معده‌ام فشار مي‌آورند. نفس‌ام تنگ مي‌شود. قصدم فقط تجربه‌ي يك وضعيت جديد است. سرم را به پهلو مي‌گردانم. چه مي‌بينم؟ پايه‌ي مبل‌ها كه از جاروبرقي ضربه خورده‌اند و رنگ‌شان پريده. يك پلاستيك سفيد كه نمي‌دانم چي تويش هست و يكي آن را زير مبل تپانده. جهان كوتاهي كه سقفش كف نشيمنگاه مبل است. دنيايي به بلنداي بيست سي سانتي‌متر. مي‌توانستم خيلي خيلي كوچك بشوم. بشوم آليس يا خاله‌ريزه‌اي با قاشق سحرآميز. سفر كنم به جهان زير مبل‌ها. جايي كه آشغال‌ها و خرت و پرت‌ها را به زور آنجا مي‌تپانند. دنياي چهارستون‌هاي چوبي. دنياي پاشنه‌هاي پا. دنياي مورچه‌ها و حشرات و گرد و غبار. دنيايي كه هيچ‌كس هيچ‌وقت زحمت خم شدن و نگاه كردن به آنجا را به خودش نمي‌دهد، حتي مهماني كه گيلاسي از دستش غلتيده و زير مبل گم شده.
تلويزيون طبق معمول اين چند ماه گذشته (و منتهي اين بار فشرده‌تر و متبلورتر از هميشه چون كه يك روز مانده به انتخابات) در حال شنگول و منگولي و جست و خيز و وظيفه وظيفه و حماسه حماسه است. حتي عمو قناد بيشتر از هميشه روي اعصابم مي‌رود. چون كه لباس كردي پوشيده و با آن خيك گنده‌اش دارد كردي مي‌رقصد. «ايران» و «ايراني» اين روزها كلمات جنـ.ده‌اي شده است. حتي بچه‌ي چهار ساله‌ي خواهرم را هم كه فقط برنامه‌ي كودك مي‌بيند، جوّ ايراني بودن گرفته. در حالي كه حتي نمي‌داند معناي كشور و جهان و كره‌ي زمين چيست. در حالي كه وقتي با پسرعمه‌مان توي كانادا چت تصويري مي‌كنيم، مجبوريم براي اين بچه توضيح بدهيم كه عمو «پ» خيلي خيلي دور است. حتي از پارك نزديك خانه كه از پنجره معلوم است هم دورتر. حتي از خانه‌ي مامان‌بزرگ هم دورتر. حتي از دريا هم دورتر. زمين يك گردالي است كه ما اينطرفش هستيم و عمو «پ»‌آنطرفش. و بچه معناي «ما بر روي زميني گرد زندگي مي‌كنيم» را نمي‌فهمد و از نظرش كاملاً واضح و مشهود است كه زمين صاف است و ما خر زبان نفهم هستيم.
از خير اينترنت و وبلاگ و گوگل پلاس مي‌گذرم اگرچه خيلي حرف‌ها براي گفتن و در ميان گذاشتن دارم. چند تا فيلم نديده دارم كه براي دانلود زيرنويس‌شان نمي‌توانم به نت وصل شوم، پس بيخيال‌شان مي‌شوم. «ن» اس‌ام‌اس مي‌زند كه شعرهايي را كه به ايميل‌ات فرستادم خواندي؟ يكي از بچه‌هاي پلاس دو تا فيلم كوتاه به جيميل‌ام فرستاده و ازم مي‌خواهد نظر بدهم. جز تشكر بهشان چه مي‌توانم جواب بدهم؟ نمي‌توانم حتي به نت وصل شوم چه برسد به دانلود كردن و ديدن فيلم. توي اين شرايط، رسيدن قبض تلفن دو دوره‌اي به دستم ديگر از آن جوك‌هاست!
شرح هزينه:
هزينه تغيير نام
20000
ماليات
10000
عوارض
7000
آبونه
600
شهري
1500
همراه
3500
هزينه ADSL
250000

يعني بنده 500 تومان با تلفن‌ام حرف زده‌ام و 30.000 دارم پول تلفن مي‌دهم. آنهم به خاطر چنين اينترنتي كه هيچوقت وصل نيست و هميشه فيلـ.تر است و با آن حتي نمي‌توان يك ايميل چك كرد چه برسد كه بخواهي يك فيلم كوتاه بيست دقيقه‌اي دانلود كني.
دانلود نامحدود؟
سرعت 256؟
زكي!
به شوهرم مي‌گويم: اونوقت ماها اينقد ساده‌ايم كه فكر مي‌كنيم فيلـ.ترينگ رو با وي‌پي‌ان و فيلـ.تر شكن دور زديم. اينا هر وقت بخوان، هر بخشي از نت رو كه بخوان قطع يا محدود مي‌كنن. مي‌بيني كه از ديروز تا حالا حتي نمي‌تونيم فيلـ.ترشكنا رو روشن كنيم.
انگار ما ايراني جماعت در «دنياي زير مبل‌ها» زندگي مي‌كنيم. دنيايي با پايه‌هاي چوبي تق و لق. با سقف بيست سي سانتي. هميشه غبارگرفته و پر از آشغال و آلو و گيلاس‌هاي پلاسيده و خشكيده. هميشه همنشين مورچه‌ها و سوسك‌ها و پاشنه‌هاي بوگندوي پاها. هميشه در تاريكي.
جهاني به غايت امن براي خرخاكي‌ها.

جهاني به غايت تنها و افسرده براي ما. چرا كه هيچ‌كس حتي زحمت نگاه كردن به دنياي ما را به خود نمي‌دهد.

۴ نظر:

  1. درود.خیلی خوب بود.
    بد نیست شرکت صبا نت را امتحان کنی.
    برای عبور ازفیل.تر هم ازjap/jondo

    پاسخحذف
  2. عادتمه بعد از تمرین بدن و بیان تمام وزن بالا تنه‌ام رو به حالت سجده بین دو تا پام بذارم. بعد که سرم سنگین شد ولو بشم روی یه دست به حالت جنین...
    نگاهت به دنیای زیر مبل برام جالب بود
    همینطور نگاه اطرافیان به زیر این مبل همونجور که حالت جنینی من واسه اهالی خونه یه دیوونه بازی بچگانه‌س

    می خونمت و دیر به دیر کامنت می‌ذارم برام سخته خب... با شرایطی که می دونی

    پاسخحذف
  3. عالی..مثل همیشه :*

    پاسخحذف