+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آبان 1390 ساعت 1:52 شماره پست: 275
سرشور كلمهاي از نوع خيارشور و به معناي يك كله با طعم شوري نيست!
سرشور كلمهي از نوع ظرفشور و به معناي ماشين شويندهي سر انسان نيست!
سرشور يك شخص فاعل نيست كه از راه شستن سر آدمها امرار معاش ميكند!
پس لغت سرشور به چه معناست؟
سرشور در واژهنامهي آرايشگري، به صندلي و لگن و شير آب سرد و گرمي كه در پشت آن نصب گرديده و به جهت شستن سر مردم بعد از رنگ شدن موها يا به قصد كوپ و براشينگ استفاده ميگردد، اطلاق ميشود. به اين معنا كه شما مي رويد لم ميدهيد روي صندلي نيمه خوابيدهي سرشور و گردنتان را ميگذاريد در قوس مربوطهي جلوي آن و سرتان ميافتد توي لگن و شخص شويندهي سر، شير آب را باز كرده و دوش متحرك دستي را از جايش بيرون ميكشد و با آن سر شما را ميشويد.
بعد توي اين سرشور كارهاي متعددي انجام ميشود كه بسته به نوع آن، زمانهاي متفاوت كوتاه يا بلندي به آن اختصاص مييابد. مثلاً براي يك سرشستن قبل از كوپ مو، سه دقيقه وقت لازم است و براي رنساژ كردن بيست دقيقه تا نيم ساعت.
آنوقت است كه در حين كل و كشتي گرفتن با كلهي مشتري توي سرشور، به انگيزههاي متعدد كلي باهاش اختلاط ميكنيد:
براي اينكه سرش گرم شود و حوصلهاش سر نرود.
متوجه غير استاندارد بودن سرشورها و درد گردنش و خيس شدن پس يقه و نفوذ رنگ و كف توي گوشش نشود.
براي ترميم گـ.هكاريهايي كه موقع رنگ زدن انجام شده قبل از اينكه مشتري بلند شود و بنشيند جلوي آينه و خودش را ببيند: دو رنگ شدن مو. نارنجي شدن رنگ مو. جا انداختن يك تكه از مو هنگام رنگ زدن. نشت دكلرهي مش با فويل به ريشهي مو و اصطلاحاً لكهگيري. قيچي كردن موهاي سوخته هنگام دكلره قبل از اينكه مشتري متوجه بشود چه بلايي سرش آمده. و...
و در نهايت محض فضولي! چونكه يك نفر زير دست شما دارد پرپر ميزند و شما ميتوانيد از فرصت استفاده كنيد و با تظاهر به صميميت، تخليهي اطلاعاتياش كنيد!
ديگر اينكه متأسفانه آرايشگري شغلياست كه در آن شما كاملاً دستتان باز است كه به دليل ناشي بودن يا حتي از روي عمد، پدر يك نفر ديگر را در بياوريد و به گـ.ه خوردن بيندازيدش.
ميتوانيد يك پيرزن زر زرو را نشان كنيد و به روش زير كاري كنيد كه هر وقت آمد آرايشگاه، توي سرشور اجداد مرحومش را به ياد بياورد و برايشان فاتحهاي هم بخواند:
شير آب را كمي دورتر از سرش نگه داريد و آب را تا ته باز كنيد. اينطوري اگر هم آب توي صورتش راه نيفتد، هي قطرههاي ريز ميپاشد توي چشم و چارش و بهش شوك وارد ميشود. پس گردنش را خوب نشوييد و بگذاريد كمي رنگ بماند و بهش تأكيد كنيد كه براي تثبيت رنگ، نبايد تا سه روز سرش را بشويد. اينطوري از خارش و سوزش پوستش زجركش ميشود. يكهو آب را به اين بهانه كه توي گوشش كمي رنگ مانده،بگيريد توي سوراخ گوشش. اينطوري حتمي كارش به گوش درد و دوا و دكتر ميكشد. بهش بگوييد كه سرش را كمي بالا ببرد كه رنگ را از پس گردنش بهتر بشوييد. بعد آب را شرتي ول كنيد توي يقهاش كه يك متر از جايش بپرد. شامپوي سرد را بريزيد كف دستتان و يكهو بگذاريد روي فرق سرش كه احساس كند شمع آجـ.ين شده يا مغزش فريز شده. به بهانهي شستن رنگ از توي گوشش، حسابي گوشمالياش بدهيد. خودتان كه وارديد! همانطور كه سرش را چنگ ميزنيد، هر چه مو دارد چنگ چنگ از سرش بكنيد.دست آخر هم به دليل اينكه با قصد شرورانهي قبلي دور خط صورتش را با وازلين چرب نكردهايد و رنگ گرفته، با رنگبَر (محلول پاككنندهي رنگ مو از روي پوست صورت) بيفتيد به جان پوست پيشانياش و سرخ و كبودش كنيد.
اووووووووووووووه! اين تازه بخش مربوط به سرشور بود. شكنجه در آرايشگاه به ژانرهاي رنگ و مش و آرايش و براشينگ و كوپ و شنيون و بافت و اكستنشن و ناخن (كه خود داستاني دارد!) و ابرو و اپيلاسيون تقسيم ميشود و باز در صورتي كه دوز ساديـ.سمتان خيلي بالاست، ميتوانيد پكيج كامل شكنجه را روي عروسها كه شامل تمام اين ژانرها ميشوند، اجرا كنيد. (رونوشت به واحد كارگاه نويسندگي ژانر وحشت)
اينجاست كه اگر مرا نشناسيد فكر ميكنيد با چه دهن سر.ويس ساديـ.ست روانياي سر و كار داريد و چهها كه روي مردم آزمايش نميكنم. اما بايد خدمتتان عرض كنم كه من بيعرضهتر و دلرحمتر از اين حرفها هستم و نه تنها عرضهي آزار يك پيرزن زر زرو را در سرشور ندارم، بلكه پيرزن زر زرو همين امروز عصر كاري با من كرد كه بايد در كنار جنايات مغول و اسرائـ.يل و صر.ب و هيـ.تلر و هر ديكتاتو.ري جنايـ.تكار ديگر در تاريخ ثبت شود.
پ.ن: در حقيقت تأملات مذكور، بعد از بلايي كه پيرزن مزبور به سرم آورد و هفت جدم را ياد كردم، فقط محض خنك كردن دل خودم به ذهنم رسيد.
و الله مع الصابرين.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر