هر کسی به نوعی خودشیفته است.
ح خودشیفته است، چون فکر میکند شبیه (جانی دپ) است!
مریم مقدس خودشیفته است، چون تنها خدا را در شأن همبستری خود می داند.
عیسی خودشیفته است چون خود را بر صلیب می پسندد. مرگی کاملاً نمایشی. شاید فکر می کند آنطوری به خوشگلیش افزوده می شود. خواهان جاودانگی است. خود را پسر خدا می داند.
در این معنا، همه ی اسطوره ها خودشیفته اند. همه ی قهرمانان. چون همهشان فکر می کردهاند یک پخ دیگری سوای آدم های عادی هستند و شایسته ی زندگیای دیگر و مرگی دیگرند.
ایدهآلیسم هم فامیل خودشیفتگی است. آن چیز دیگری که میباید میبود و ما لیاقتش را داشتیم و... نیست.
پس هنرمندان، روشنفکران و فیلسوفان هم خودشیفتهاند.
آدم های مذهبی، قدیسان، بخشندگان، رحم آوران، پارسایان، مردان خدا، زاهدان... همه مثل بنده خودشیفتهاند. چون فکر میکنند نمایندهی خداوند بر روی زمین هستند. اشرف مخلوقات. فکر میکنند خداوند آنها را برگزیده و وظیفهای بر دوششان قرار داده و آن «هدایت» است. کمک. بخشش.
چون فکر می کنند میدانند... و دیگران نمیدانند... و بایست به آدمهای نادان گفت که چه چیز را باید بدانند.
دانشمندان هم خودشیفتهاند. چون فکر میکنند وظیفه تعالی بشریت را به دوش دارند. وظیفه بهبود زندگی بشری. چون فکر میکنند پسران خلف جناب «دانش» هستند و این یعنی که بی بروبرگرد دارند به نفع بشریت فعالیت میکنند و لَلهی مهربانتر از مادرند و کسی حق ندارد بگوید بابای پدرسوختهتان ریده به زندگی بشریت.
بخشنده، خودشیفته است. چون خودش را در مقام بخشندگی میبیند.
- تو کی باشی که ببخشی پدر جان؟
گیرندهی بخشش، خودشیفته است. چون بخشش را وظیفهی مردم بالادست می داند و خود را مستحق پذیرش. وقتی می گوید:من مستحقم! انگار میگوید: در حقتان لطف کردهام و کمکتان را میپذیرم تا شما بروید به بهشت!
نیچه از «ارادهی معطوف به قدرت» میگوید. اما تحلیل من به «خودشیفتگی» می رسد. آن نیرویی که آدمها را به پیش میراند، خودشیفتگی است. و این خودشیفتگی در بیشتر آدمها، به خودخواهی و خودپرستی و خودگویی و خودتحلیلی و مونولوگ می رسد. به نوعی «وحدت» با خود و در خود.
من شخصاً کسی را ندیده ام که مقداری خودشیفتگی توی وجودش قایم نشده باشد. در قالب هر چیزی که میخواهد باشد. هر چیزی.
اما اگر از آدمها بپرسی میگویند خودشیفتگی بد است. مرض است و باید درمان بشود. و من با این دومی کاملاًموافقم. اما کجاست دکتر؟
همه مریضاند. مرضی از نوع «کوری» ژوزه ساراماگو یا «کرگدن» اوژن یونسکو.
ساعت ۳:٢۸ ب.ظ ; ۱۳۸۸/٩/۱٦
پيام هاي ديگران(9) لینک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر