سه‌شنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۲

323: تكه اي از يك چت شبانه (بدون شرح)

.
.
.
R: ببين من هرچي به زندگي هاي مشترك دور و برم نيگا ميكنم
R: بيشتر مي فهمم كه ازدواج توي ايران چه كار پيچيده اي شده
R: همه به هم دروغ ميگن
A: are
R: بعدش زيرش ميزان
R: طلاق گرفتن يه چيز عادي شده
R: بعدم يه زموني انتخاب واسه يه زن خيلي ساده بود
R: يه سري معيار بود و يه سري مرد
A: bebin
A: alan moshkel beine ma
A: vaghan khode manam
A: ke na mitoonam in adamo vel konam
A: na mitoonam bahash bemoonam
A: eine marizi shode
A: gijam hamash
R: نگا كن. يه زماني من درباره داستانام با يه استادم حرف ميزدم
A: yadame
R: هي سوژه ها رو بهش ميگفتم هي اون ميگفت بنويس. حرف نزن. بنويس.
R: حالا ميفهمم منظورش چي بود
R: من ولش كردم
R: انقدر معطل كردم كه سرد شد و بيات شد و از سرم پريد
R: تو هم داري زمان رو از دست ميدي
R: يه وقتي برميگردي مي بيني ديگه هيچي جز سنت برات مهم نيست
A: Rys
A: in toyee vaghan
R: حاضري با هر خري از آدماي گذشته زندگي كني، ولي فقط ده سال جوونتر بشي
A: to roshan fekr tar az in harfa boodi ke
A: sen che ahamiati dare
A: yani ezdevaj dir mishe!
R: من خيلي فانتزي نگاه ميكردم. من اصلا پول رو در نظر نميگرفتم. سن رو در نظر نميگرفتم. حالا نگا ميكنم مي بينم جامعه فقط تو رو با ظاهرت قضاوت ميكنه و بهت احترام ميذاره
R: آدم در نهايت احترام اجتماعي ميخواد
R: دلش نميخواد توي هر جمعي كه هست تحقير بشه
R: و هر احمق بي سواد خاله زنكي ازش برتر شمرده بشه
A: bebin man in moshkelo nadaram
A: man alan daghdagham poolo shoghlo ina nist
A: na inke pooldar basham
A: vali moshkelam nist
A: alan moshkel ravani daram bishtar!!!
R: ميدونم. ميخوام بهت بگم من به كجا رسيدم
R: كه بدوني كه تو هم كه عين مني چند سال ديگه از خودت و ارزش هات متنفر ميشي
R: به خودت ميگي كاش يه جور ديگه با خودت تا كرده بودي
R: من دهن خودمو صاف كردم
R: حالا مي بينم انگار هيچ ارزشي نداشته
A: nemidoonam
A: man faghat alan tanha chizi ke mikham
A: ine ke az daste in adam raha besham
A: hata 1 hafte
A: behesh migam bia 1 hafte be man zang nazan
A: man fek konam
A: bad khodam farda sobesh behesh zang mizanam migam torokhoda ba man harf bezan!!!!
R: ببين من هيچوقت باورم نميشد كه به جايي برسم كه با شوهرم سر ننه باباهامون دعوا كنيم. يا ازم يه دستپخت خوب بخواد. يا هيكلم رو نقد كنه. اما وقتي ازدواج ميكني مي بيني ديگه فقط و فقط يه آدم هست كه نزديكته و اونم دركت نميكنه و ازت چيزايي رو ميخواد كه نيستي
R: حتي اگه قبلا يه زن هنرمند و نويسنده و اينا ازت ميخواسته
R: ارزش هات عين برف زير آفتاب آب ميشن مي ريزن پايين
A: che in harfet gham angize vali vagheie
R: من يه رابطه رو تموم كردم. ولي چهار سال بعدش هم توش موندم.
R: الان اون آدم ازدواج كرده.
R: معتاد هم شده گمونم.
R: نويسنده خوبي هم هست ضمنا
R: ولي اينا به من چه؟ من عمرم و ميخوام
R: اون چهار سال رو
R: تو داري همون زمان رو از دست ميدي با يه رابطه كه نميدوني چيكارش كني
R: منم هي بهم ميزدم. هي دوباره تماس ميگرفتم
R: هي تا چشمم بهش ميفتاد بهش لبخند ميزدم
R: حالا ميگم خاك بر سرم. اون كه رفتني بود. من كه ميدونستم آدم من نيست. چرا طولش دادم؟
A: nemidoonam Rys vaghan
R: مشكل تو  اينه كه واقعا هنوز توي تنگنا قرار نگرفتي
R: يني به جايي كه الان من هستم نرسيدي
A: are shayad
R: منظورم پول و اينا نيست
A: bebin kollan man rooz be rooz divoone tar daram misham!!
R: وقتي سنت بالا ميره نگاه همه بهت تحقير آميز ميشه. ناخودآگاه ازت نااميد ميشن. حس ميكني همه با نگاهشون دارن زير سوال مي برندت. خودت و آدمي كه بودي رو.
A: vay
A: chon mojarad moondam masalan?
A: vay Rys!
A: khahesh mikonam!
R: نبايد اينطوري باشه.
R: منم فكر نميكردم اين روزا رو ببينم
A: khob midooni.
A: dar vaghe negah digaran
A: be tokhm manam nist!
R: ميدونم چه حسي داري الان/
R: من با ارزش هاي كپك زده دارم تو رو نصيحت ميكنم
R: بيخيال
R: آدم بايد خودش اين روزا رو ببينه
A: bayad mofasal harf bezanim
R: ببين توي يه سني هر چي آدم دورته روي تو زوم هستن. همه بهت توجه ميكنن. ميخوان يه جوري باهات مرتبط باشن. بعد هر كسي خسته ميشه مي ره پي كار خودش و تو تنها ميموني.
R: آره.
R: ولي اگه اين آدم رو جدا نميخواي و ميدوني كه به دردت نميخوره فورا تمومش كن
R: اين يه لطف رو در حق خودت بكن
A: nemidoonam vaghan akhe
A: darde man ine
A: ke hichi nemidoonam
A: hata tasmim nemitunam begiram
R: اينم يكي از ويژگي هاي بالا رفتن سنه كه آدم اونقدر منطقي ميشه و نگاهش خاكستري ميشه
R: كه نميتونه محيط اطرافش رو ارزش گذاري كنه
R: همه چي براش علي السويه ميشه
A: akh are
R: بعدم نميتونه هيچي رو انتخاب كنه
R: الان هم داري ويژگي هاي خوبش رو ميبيني
R: هم بدش رو
R: ولي نه ميتوني ازش متنفر باشي. نه ميتوني عاشقش باشي
R: راستي تو هنوزم ميتوني عاشق بشي؟
A: are mitoonam
A: enghad ke
A: az hame arzeshaye khodam daram migzaram!!!
A: ahmaghanas!
R: عاشقشي؟
A: fek mikonam
R: خب ديگه. پس تمومه.
A: faghat ino begam
A: bebin
A: moshkel hamine
A: ke eshgho mantegh baham joor nistan!
A: va man too seni nistam ke pa roo aghlam bezaram!
A: unghadam pir nashodam ke begam be darake eshgh!
R: ببين من عاشق شوهرم نشدم ولي الان كه فكر ميكنم مي بينم بهترين مرديه كه من ميتونستم باهاش ازدواج كنم
A: are mano ke hich mardi nemitune tahamol kone!
R: منم خيلي خرم
R: باور كن هر كسي نميتونه ماها رو انتخاب كنه
A: baz to khubi
A: man ravaniam jedi
A: 2 rooz mese ham nistam
R: ببين من هنوز با اينكه روزاي عيد هاي مذهبي بايد زنگ بزنم به مادرشوهر پدرشوهرم تبريك بگم مشكل دارم
R: با اينكه بايد جلوي يه سري فاميلاشون باحجاب بگردم مشكل دارم
R: بعدم يهو الكي سگ ميشم عين چي پاچه ميگيرم
R: با دوستاي شوهرم و زناشون كه ميرم بيرون كهير ميزنم
R: تا چند وقت حالم بده
A: akh are
A: cheghad mifahmamet
R: بعد همين آدماي دوزاري آدم رو به چشم تحقير نگاه ميكنن
R: كه مثلا دستپخت من بهتره
R: كـ.ون من خوشگلتره
R: مسأله اينجاست كه نگاه شوهرمم كم كم تغيير ميكنه و هي من و با اونا قياس ميكنه مي بينه شايدم حق دارن
R: بعد نگاه خودمم شروع به تغيير ميكنه
R: ميگم شايد بايد بهتر آشپزي كنم
R: شايد بايد برم بدنسازي
A: bebin Rys
A: to etemad be nafseto dadi daste ye seri adam be ghole khodet 2 zari?
R: نه ندادم. ولي ميدوني چطوره؟
R: بايد باهاشون رفت و آمد كني.
A: bayadi nist
R: بعدم اونا با ارزش هاشون جلوت پز ميدن. تو هم چيزي نداري كه اونا دركش كنن كه بشه باهاش پز داد. تو بگو من نويسنده ام. ميگن هان؟ به چه دردي ميخوره؟
R: هميشه شوهرم يه ضرب المثل قشنگي ميزنه. ميگه مثل آهو در طويله ي خران
A: bebin
A: man shayad be nazaret maghroor basham
A: vali ye seri adama ro
A: asan dar hadi nemibinam ke bekham hasoodi konam beheshun!
A: hata too zehnam
R: مساله حسودي نيست. ببين يه فرقه اي هستن كه شايد تو هنوز باهاشون حال ميكني
R: از اين دختراو پسراي كافه نشين
R: اينايي كه دنبال يه كافه با كلاس ميگردن كه به سيگار گير نده
A: man hamishe migam
A: man ba inhame tahsilat
A: chera bayad khodamo biaram payeen
A: dar hade 2 ta adam ke faghat be kooneshun minazaan?
A: toam daghighan
A: dar hade ina nisti
R: درسته. ولي وقتي به گذشته برميگردم ديگه خيلي از اون آدمايي كه فكر ميكردم روشنفكر و فهميده و كتابخونده و هنرمند هستن هم به نظرم يه مشت عقده ي جـ.نسي دار رواني قرصي ميان كه بايد مداوا بشن
R: كسايي كه خودشون هم معيارهاي روشنفكرانه شون رو قبول ندارن
R: اگه من هنوزم به دوستي با اينجور آدما و بودن توي جلسات داستان و فيلان افتخار ميكردم،
R: مطمئن باش به جاي دوستاي شوهرم، با دوستاي هنرمند خودم رفت و آمد ميكردم
R: ولي روشنفكرا هم تخمي هستن
R: از دور كه نيگاشون كني يه سري ژست و ادا اصول هستن.
A: bebin
A: be khodet eftekhar kon
A: na ba atrafian
A: to fargh dari
A: man hamishe migam man ba hame fargh daram
A: man dar hade baghie nistam
A: in az ghoroor nist
A: az khod agahie
R: يه طرف قضيه اينه كه ارزش هاي سابقت واسه خودتم احمقانه ميشه. «فرق داشتن»ات ديگه واست باعث افتخار نيست. بلكه به نظر خودت هم يه جور بيماري لاعلاج خجالت آور مياد
A: age eteghad amigh dashte bashi
A: nabayd avaz she
A: la aghal vase man
A: tei 7,8 sal akhir avaz nashode
R: ببين مثلا درباره نوشتن. من معتقدم آدم يا بايد يه نويسنده در حد نوبل و ماندگار بشه كه ما نيستيم، يا اگه ميخواد ميانمايه باشه بهتره ولش كنه به زندگيش برسه بره قليون بكشه با تور بره فلان جا خوش بگذرونه
A: Rys
A: khodeto doos dashte bash
A: harchi ke hasti
A: chon khodet lezat mibari benevis
A: na vase tarif digaran
R: ديگه نميتونم. باور كن در شرايطي كه دارم نميشه.
R: همه چيز زمين و زمان داره بهم ميگه احمق
A: akhe digaran kojaye zendegie adaman!
A: to ta zamani ke khodet eteghad nadashte bashi ahmaghi
A: in harf aziatet nemikone
A: to avaz shodi
A: be nazaram bishtar be baghie tavajoh mikoni
A: az khodet door shodi
R: نميدونم. واسه اينم بايد مفصل با هم حرف بزنيم.
A: are
R: از عواقب ازدواجه شايد
R: تو اگه نميخواي به اين روزا برسي ازدواج نكن
R: بذار از اين كشور برو
A: man migam
A: har jaye donya ke basham
A: bayad khodam bemunam
A: hata age digaran fek konam ahmagham
A: ya shekast khordam
R: من اتفاقا اخيرا به اين نتيجه رسيدم كه برگردم به نوشتن و طرح برجسته روي سفال و نقاشي
R: اين بار نه براي كسي شدن
R: واسه دل خودم
R: نه براي پز دادن جلو دوستاي شوهرم
A: daghighan
A: bebin vaghti khodet khodeto doos dashte bashi
A: digaran shoroo mikonan be ehteram gozashtan behet
A: albate mohem nist
A: vali to age noble begiri vali az khodet motenafer bashi
A: man be shakhse hich vaght setayeshet nemikonam
R: اينو راست ميگي. آدمايي كه خودشون به خودشون احترام ميذارن، ديگران هم جوگير ميشن بهشون احترام ميذارن
A: albate digaran alan hadaf nistan
A: mohem khodeti
A: khodeto doos dashte bash
A: oon dokhtari ke man mishnakhtam
A: kheili khodesho karayee ke mikardo doos dasht
A: hich kasam be tokhmesh nabood
R: ببين يه فرقي در ديدگاه من و تو هست. و تو هيچوقت نميتوني وضعيت منو تجربه كني. اونم پوله.
R: خوبه. برات واقعا خوشحالم
R: خوشحالم كه هيجوقت در وضعيتي قرار نميگيري كه توي يه كفه ترازو بذارنت و طرف ديگه هم پول بچينن ببين چقدر مي ارزي و ميتوني پول بسازي
A: ببین من پولدار نیستم
A: پورشه ندارم
R: ميدونم. هر كسي خودش رو با گنده تر از خودش قياس ميكنه. از اون پورشه داره هم بپرسي ميگه من پولدار نيستم جزيره ندارم
R: منظورم اينه كه من الان دارم به طرز بي رحمانه اي مثل يه كالا با پول ارزش گذاري ميشم
R: مثل اين مرغا كه توي قفس ميكنن زنده زنده ميفروشن
R: مثل كنيزاي قديم كه اول دندوناشون رو چك ميكردن سالم باشه بعد ميخريدن
R: واسه اينه كه همه ي ارزش ها واسم زير سوال رفته
R: شايد چند سال ديگه كه به يه رفاه نسبي برسم
R: نظر منم تعديل بشه
R: و دنيا رو زيباتر ببينم
R: من واسه هيچ كس آرزو نميكنم كه بفهمه «پول» يعني چي؟ و دنياي ما چطور داره روي چرخ «پول» ميچرخه؟
A: are to hagh dari too in zamine
A: hame chi khakestarie
R: يه زماني فكر ميكردم اين پيشخدمتا و رفتگرا و خلافكارا و اينا بايد با ارزش هاي ما زندگي كنن. حالا فكر ميكنم اونا دارن توي يه دنياي سياه و كثيف و نكبت زندگي ميكنن
R: يه دنيا مثل موشاي فاضلاب زير زمين
R: اونجا ارزش هاش با مال ما فرق داره
R: بايد اونا رو با ارزش هاي خودشون قضاوت كرد
R: ما حق قضاوت درباره اونا رو نداريم
R: اوني كه توي بچگي بهش تـ.جاوز شده
R: اوني كه توي خيابون بزرگ شده
R: من چيكاره ام كه بهش بگم قبل غذا دستات و بشور
A: too in zamine
A: kamelan dorost migi
A: 100%
R: دارم حرف مفت ميزنم. ولش كن
R: فقط درد دل بود
R: ببخش خستت كردم
A: na bavar kon
A: man doost daram bahat harf bezanam
A: doost daram bahs konim
A: adam chiz fahm mese to kheili kame
R: باور كن امروز حرفت با شوهرم بود
R: دلم واست تنگ شده بود
A: aslanam khastam nemikoni
A: vaghan dooset daram
A: behet zang mizanam
R: دلم ميخواد حرفاي غير خصوصي امشبمون رو بذارم رو وبلاگم. اين مكالمه خودش واسه خودش داستان بود
R: ولي نميذارم
R: نترس
:)
A: bezar
A: bedoone esm bezar
A: har kari doos dari bokon
:)
R: تو ديگه وبلاگ نمي نويسي؟
A: na
A: roo kaghaz minevisam

A: vase khodam…
------------------------------------------------------------------
پ.ن: اصلاً هم معلوم نيست كه «دوست» پولدار است و هر چي هر دوي‌مان سعي مي‌كنيم «پول» را در بحث «روشنفكري» ناديده بگيريم، نمي‌شود و باز لنگش وسط است.
اصلاً هم معلوم نيست كه سرعت تايپ فارسي من زياد است و دوست حتي با تايپ فينگليشش حريف وراجي من نمي شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر