پنجشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۹

131: مسابقه‌ي عاشقانه نويسي


س.ن:در راستاي ايجاد انگيزه براي نوشتن، به نفر اول جمعه دركه كافه چايخانه نهار مي‌دهم.درضمن دوستم محزون قرار است به نفر دوم يك جلد رمان هديه كند.
اگر كارها بيش از اندازه خوب باشد و از پس داوري بر نيايم، يك هيأت داوران چهار پنج نفره تشكيل مي‌دهم و نفرات برتر دور دوم را همين‌جا معرفي مي‌كنم.
از نظرات آبجي‌ها و داداش‌ها استقبال مي‌كنيم.

پ.ن1:
نخير نشد. بابا منظورم اين نيست كه خودتان قربان صدقه ي خودتان برويد. منظور من اين است كه مثلاً يكي عاشقتان است. از زبان او عاشقانه اي خطاب به خودتان بنويسيد. يك آدم واقعي. نه خودتان توي آيينه. مثال: اينجا را بخوانيد.
پ.ن2: براي دوستاني كه وبلاگ ندارند ايميل مي‌گذارم. مطلب‌شان را در وبلاگ خودم مي‌گذارم و آدرسش را در مسابقه لينك مي‌دهم.
(بعداً حذف شد! شرمنده)
پ.ن3: به تعداد خوانندگان توضيح دادم كه منظورم عشق و عاشقي نيست، خودشيفتگي است. آي كيو ملت حيرت انگيز است! [تعجب]
توضيحات كامل را در ادامه مطلب بخوانيد:
________________________________________
از كليه‌ي آبجي‌ها و داداش‌ها، اعم از لينك‌ها و خوانندگان آزاد، دعوت به مسابقه عاشقانه نويسي مي‌شود.
منظورم آنجور عاشقانه‌هاي درپيت و صدتا يك غاز نيست.
(كه اصولاً هر عاشقانه‌اي خطاب به معشوق جنس مخالف، درپيتي بيش نيست!)
 اشتباه نشود خودشيفته همجـ.نس باز نيست!
منظور خودشيفته عاشقانه‌هاي عرفاني خطاب به خدا هم نيست!
پس چيست؟
چند ماه پيش در جواب يكي از دوستان كه عاشقانه‌اي بر اساس پيكر شيرين عباس معروفي نوشته بود، عاشقانه‌اي بر خودم نوشتم. توجه كنيد كه خودشيفتگي براي من نوعي شوخي نيست. بر اساس معيارهاي ظاهري هم نيست. اوووووووووووووووه... قصه دارد اين خودشيفتگي بنده. يكي از شاخه‌هايش هم همين عاشقانه بر خود نوشتن است.
ببينم شما كه مي‌توانيد آنطور عاشقانه‌هاي پر سوز دلي براي معشوقه‌اي كه سر دو ماه حالتان از ريختش به هم مي‌خورد، بنويسيد... شما كه چنان قلم سركش و قهاري داريد به وقت عاشقي... شما كه چنان عاشقانه‌هاي دوپهلويي خطاب به خدا مي‌نويسيد كه دهان حافظ رند نظرباز را هم آب مي‌اندازيد... مگر خودتان چي كم داريد و چه مرگتان است كه نمي‌توانيد چهارخط ... فقط به اندازه‌ي چهارخط عاشق خودتان باشيد و براي دل كوفتي خودتان بنويسيد.
مثلاً اينطوري كه مثل بازيگران تأتر در نقش جنس مخالف فرو برويد و مثلاً بشويد عاشقي از جنس مخالف خودتان.
اين قضيه از چند نظر به نفع‌تان است:
يكي اينكه قدرت بازيگري و همذات‌پنداري‌تان را با يك نقش در قياس با ديگران آزمايش مي‌كنيد.
دوم اينكه به هورمون‌هاي سركوب شده‌ي جنس مخالف را كه در وجود هر كدام ما مقداريش هست، اجازه‌ي يك نفس عميق كشيدن مي‌دهيد.
سوم اينكه قدرت نويسندگي و علي‌الخصوص عاشقانه نويسي و بالطبع عاشق شدن‌تان را امتحان مي‌كنيد. 
چهارم اينكه جايگاه واقعي‌تان را در ليست لينك‌هاي من پيدا مي‌كنيد و اگر هم به هر دليل لينك نشده باشيد و عاشقانه‌ي خوبي بنويسيد، حتماً در جايگاه بالايي در ليست من لينك مي‌شويد.
و پنجم اينكه اگر زيرش در برويد، بدون هيچ تعارفي با خودم و شما، اول به انتهاي ليست منتقل مي‌شويد، و بعد از طي شدن دوره‌ي قرنطينه بدون تعارف حذف مي‌شويد. (چاكر همه‌تان هم هستم ولي شوخي ندارم.)
عاشقانه‌هاي‌تان را در قسمتي از وبلاگتان بنويسيد و آدرس صفحه و مطلب را برايم در كامنت‌داني بگذاريد. يا ايميل كنيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر