سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

2: موج سبز و حس جنسي

نمی دانم  چرا این امواج همه گیر سیاسی، روی هرکسی یک جوری تأثیر دارد. مثلاً روی یکی از همکاران ترشیده ی من، تأثیرش مثل اکثیر جوانی بوده. روی دیگری که عقده ی خودکم بینی دارد، مثل شربت خود بزرگ بینی اثر کرده. و روی افسرده ها مثل قرص ضد افسردگی بوده و... به طور کلی باعث شده که هر کدام ما فکر کنیم که کسی هستیم و تنها نیستیم و با همیم و حرفمان برای دنیا خریدار دارد.
اما صادقانه بگویم که این موج سبز روی من فقط یک تأثیر داشت: میل جنسی ام را تحریک کرد! می خواهم بگویم که آن روزهای اول که قضیه هنوز یک حرکت جمعی محسوب می شد و چندان هم به خشونت کشیده نشده بود،‌ نمی دانم چرا من میل جنسی شدیدی به شوهرم پیدا کرده بودم. حس می کردم او مثل شووالیه های باستانی و جنگویان اسطوره ای است و من بانوی او هستم و انتظار و عشق و امید و ترس را، مثل زن های مبارزین با تمام گوشت و خون درک می کردم. و همین میل جنسی ام را تحریک می کرد.
می دانید... ماها بیخودی اینقدر سرد و بی احساس نشده ایم که. یک سیری در کار بوده که حالا زن و مردمان یک نگاه هم به ریخت هم نمی اندازیم و باید هزارجور معلق و جفتک بزنیم و فیلم های پورنو را تقلید کنیم تا ارضاء جنسی بشویم. بیخودی نیست که خلق خدا کرور کرور هم جنس باز می شوند. قدیم ندیم ها آدم ها به واسطه ی اسطوره ها و احساسات دروغی سر خودشان را کلاه می گذاشتند. که حالا از این کلاه ها سرشان نمی رود و قداست همه چیز در نظرشان شکسته.
همین است که هست. عجالتاً‌ ما هم میل جنسی مان افت کرد و سقط شد.
انا لالله و انا علیه راجعون
یا به قول وونه گات: بلی! رسم روزگار چنین است.

ساعت ٢:۱٠ ب.ظ ; ۱۳۸۸/٤/٢۳
تگ ها:
    پيام هاي ديگران(1)   لینک 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر