دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۱

یادداشتک

+ نوشته شده در دوشنبه نهم مرداد 1391 ساعت 23:56 شماره پست: 322

امشب براي اولين بار رفتم به يه آدرسايي كه شايد شماها خيلي وقت پيش خونده باشين و واسه همينه كه روم نميشه اينجا اسمشون رو بيارم. بعضي هاشون رو حتي شايد فقط يه بار اسمشون رو شنيده بودم. اما هيچوقت دنبالشون نيفتاده بودم كه آدرسشون رو سرچ كنم و برم بخونمشون.
بعد سر پيدا كردن يكيشون سريش شدم و آي بگرد بگرد كه رسيدم به لينكاي اون و از لينكاش رسيدم به آدما و نوشته هاي جالب تر و ماجرا تازه داشت برام قشنگ و هيجان انگيز ميشد كه...

متوجه شدم اين وبلاگا در واقع حلقه اي بودن كه سه چهار سال پيش از بيخ درو شدن و همه شون يا تعطيل كردن يا وبلاگ و به همون حال ول كردن و رفتن جاهاي ديگه و هي فيلـ.تر و هي فيـ.لتر و ... تا آخرش ديگه نمي‌دونم چي شده. بيخيال نوشتن شدن يا با يه اسم ديگه يه جاي ديگه دارن مي‌نويسن.

خيلي دلت مي‌گيره وقتي مي‌ري توي يه وبلاگ حسابي. بعد از مدت ها چار كلوم حرف حسابي مي‌خوني و دلت غنج مي‌زنه كه براش كامنت بذاري: دمت گرم! اما وقتي مي‌رسي به انتهاي متن و تاريخ ارسال پست... زكي. اين كه مال چهار سال پيشه!

خيلي دلت مي‌گيره وقتي بهترين وبلاگايي كه مي‌شناسي يكي بعد از ديگري درشون تخته ميشه و ميرن.

دنياي عـ.ني شده. خيلي... خيلي... بيش از حد تحمل يه آدم...

پ.ن: به يه جايي رسيدم كه به نوار آدرس گفتم‌: تو رو خدا منو ببر يه جاي حسابي. اينقد ارور نده. اينقد نااميدم نكن. پس كجان آدم حسابيا؟ كجان اونا كه خوب مي نوشتن؟ چه بلايي داره سرمون مياد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر