شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸

15: فقط سلام

راستش الان دستگاهی پیش رویم است که word2007 ندارد که یادداشتی را که نوشتم اینجا کپی کنم. مهم نیست. اما عجالتاً نظرات را خواندم و گفتم از همه تشکر کنم. خدایی را که نیست شکر می کنم که اکثر آدم هایی که این وبلاگ را خوانده اند، اهل فکر بوده اند. حتی اگر به خدا هم اعتقاد داشته اند باز هم دوستشان دارم. امیدوارم آن ها هم مرا دوست داشته باشند. فقط به خاطر اینکه اهل فکرم. و گاهی حرف دلشان را نوشته ام.
برایم سخت است که شاعرانه بنویسم.
برایم سخت است که فلسفی فکر نکنم.
برایم بی نهایت سخت است که به خودم و جهان خودم فکر نکنم.
یاد استادی به خیر که مرا که از فلسفه متنفر بودم بدون وراجی و شاعرانگی که بیماری همه ی ماست، عاشق فلسفه کرد. با چهارتا فحش ناقابل. بماند که او هم به جای خودش دروغ می گفت و خودش نمی دانست...
یاد بچه هایی که می شناختم به خیر. یاد آنهایی که وقت نکردم بشناسم هم به خیر. گذشت و حالا اینجایم. سی ساله. خسته از نفرین نوشتن. افسرده تر از همیشه.
اما یادتان باشد من با روانشناس ها میانه ای ندارم. پس تحلیل روانی ام نکنید. تحلیل اجتماعی و ادبی و فلسفی را خوش تر دارم.
چقدر توی دنیا،«دوست» کم است.

ساعت ٥:۳٤ ب.ظ ; ۱۳۸۸/٥/٢٤
    پيام هاي ديگران(6)   لینک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر