جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۰

178: به رودهای جهان می سپارمت سارا

نوشته شده در جمعه ششم خرداد 1390 ساعت 15:53 شماره پست: 218

سین دختر عمه ام، شنبه شب برای همیشه می رود کانادا.
این چند روزه درگیر کارهای سین و خانه شان هستم. خریدهایش. دید و بازدیدهایش. تلفن هایش. مهمانی هایش...
با سین خیلی خاطره دارم. پایه ی هم بودیم. اگرچه هیچ چیزمان به هم نرفته بود، ولی عجیب همدیگر را دوست داشتیم. من تخس و لجوج و رک و بی سیاست و منطقی و یغور و خودرأی و بی عشوه. سین نازنازی و با سیاست و عشوه ای زن-گونه و بی منطق. سین اجتماعی و فعال و با اراده و عملگرا. من غیر اجتماعی و غیر فعال و بی اراده و ایده آلیست...
و با همه ی این ها پریشب توی آژانسی که به مقصد خانه ی دوستش گرفته بودیم برای یک مهمانی دورهمی خداحافظی، با یادآوری رفتنش و دلتنگی ام... گریه ام گرفت و اصلاً نمی توانستم مانع اشک هایم بشوم و آرام و منطقی و بی خیال نشان بدهم.
واقعیت این است که سین برای همیشه می رود و حلقه ی ارتباطی من با او و دوستانش گسسته می شود.
واقعیت این است که پ (برادرش) و زنش هم پارسال رفتند و کلی از خاطراتم را با خودشان بردند.
واقعیت این است که آ (برادر کوچکترش) هم دو سال دیگر می رود و کل کل ها و شوخی هایم را می برد.
واقعیت این است که ه (دختر عمویم) هم شش ماه دیگر می رود...
واقعیت این است که... من دارم خیلی تنها می شوم. واقعیتی که نمی توانم انکارش کنم.
________________________________________
پ.ن: فعلاً خانه ی عمه هستم و نمی توانم پست درست و حسابی بنویسم. شلوغ است. برگشتم یک چیزهایی می نویسم... شاید از رفتن سین و گریه هایم توی فرودگاه... شاید هم رستگار شوم و فراموشی کیمیا باشد و چند روز دیگر دوباره روبراه باشم و خندان و بی فکر.
پ.ن2: اگر قتل پیگرد قانونی نداشت شخصا سه چهار نفر آدم عوضی را به درک واصل می کردم. بدون احساس عذاب وجدان یا پشیمانی. (کاری که هر کدام شما هم در صورت عدم وجود مجازات و مکافات قادر به انجامش بودید. برای من قیافه ی مسیح وار نگیرید!)
پ.ن3: عنوان از شعرِ

به ابرها زده ام تا ببارمت سارا
به رود های جهان می سپارمت سارا

و چشمه ها سبلان را سبک نکردند آه

دوباره آمده ام تا ببارمت سارا

پر از شکوفه و باران شود خیالم اگر

میان گریه به خاطر بیارمت سارا

منم عروس ارس!...من شبان دلداده

هنوز هم به خدا دوست دارمت سارا

قسم به عشق تو یکشب به آب خواهم زد

مرا مباد که تنها گذارمت سارا

غزاله سبلان ای عروس دریا ها

به رود های جهان می سپارمت سارا

*حسن صادقی پناه 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر