همین الأن از دست اون یکی وبلاگ راحت شدم. وبلاگ داستانام. حذفش کردم. بعدش یه نفس آسوده کشیدم. به درک. من و چه به این گه خوردنا. من اومدم که برای دل خودم واسه آدمایی که نمیشناسم بنویسم. توی اون یادداشتها (میل به خونده شدن) بود. برای همین سقط شون کردم.
بلی رسم روزگار چنین است.
پ.ن: این یادداشتکهای بیعنوان، فقط چند خطی هستند که یکهو به ذهنم میرسند. برای همین هم شماره نمیگیرند.
ساعت ٢:٤۱ ب.ظ ; ۱۳۸٩/٢/٥
تگ ها: یادداشتک
پيام هاي ديگران(7) لینک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر