نوشته شده در یکشنبه پنجم تیر 1390 ساعت 15:10 شماره پست: 230
• Desert rose گوش ميدهم. هدفن در گوش. در دفتر دلگير و كم نور شركت كاشي و سراميك فلان.
پارك جمشيديه فقط پنج دقيقه آنطرفتر است و من اينجا... چه گـ.هي ميخورم؟
آمدهام پولم را بگيرم. تهديد كردهام كه ديگر سركار نميآيم و ممكن هم هست آبروريزي راه بيندازم وسط شركت.
مدتهاست عادت كردهام گوشيام را روي ويبره يا ميتينگ بگذارم. مدتهاست پروفايل گوشيام حالت نرمال به خودش نديده. ديگر يادم نميآيد حتي كه آهنگ زنگ گوشيام چي بود. جامعهاي كه گوشيات را از حالت نرمال در ميآورد، توقع داري بگذارد خودت نرمال بماني و كـ...خل نشوي؟
ريشهي موهاي ريحانه توي مخم است. آدم كه آرايشگر ميشود روي لاك لبپريده و موي رنگشدهي ريشهدرآمده و ابروي پشمالو و سبيل درآمده حساس ميشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر