نوشته شده در یکشنبه پنجم تیر 1390 ساعت 15:15 شماره پست: 232
· با رواننويس آبي زنگاري استدلر مينويسم كه فقط براي دل خودم از شهر كتاب خريدم. با آنكه كلي رواننويس رنگارنگ خوشگل دارم... اين را «ميخواستم»، و آدم نبايد لنگ دلش بماند.
تنها قانون به درد بخور زندگي اين است. بايد و نبايدها جلوي مرگ را نميگيرند. مراعات كردنها. آيندهنگريها. پس به درد جرز ديوار ميخورند.
رواننويس آبي زنگاري را بايد خريد. جوهرش عين آب دهان مرده بيرنگ است، به درك. دلت خواسته كه داشته باشياش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر